داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

اینو یادتون میاد؟

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی , فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم , کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست , پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت , این اشک دیده‌ی من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است , این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است , آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطره‌ی سرشک یتیمان نظاره کن , تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

نظرات 5 + ارسال نظر
محمد پنج‌شنبه 20 بهمن 1390 ساعت 19:29 http://WWW.YASIN-2010.BLOGFA.COM

سلام دوست عزیز
داستان های زیبایی داری
البتهمنم یه چیزایی دارم
که بد نیست یه سری به
ما هم بزنیداگه نیاید اینجوری میشم





اگه بیاید اینجوری میشم




علی خدایاری جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 13:55 http://www.mihansms.blogfa.com

اگر مایل به تبادل لینک باشید مرا با نام ++میهن اس ام اس++ و با آدرس www.mihansms.blogfa.com لینک کنید
بعد در وبلاگم بهم خبر بدید تا منم لینکتون کنم

محمد جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 18:57 http://WWW.YASIN-2010.BLOGFA.COM

من نمیدونم چه جوری باید
صفحه رو روشن کنم کمکم میکنی

محمد یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 19:58 http://WWW.YASIN-2010.BLOGFA.COM

به روی چشم

انقلاب 57 دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:17 http://esunsuen.blogfa.com

ای عزیز دل
سلام
منو بردی به آن حال و هوای قدیم قدیما
خدا رحمت کنه پروین اعتصامی رو
این شعر به حال و هوای الان زیاد میخوره
ضمنا ما افتخارمون لینک با شما بود مارو حذف کردی؟
هرچه از دوست رسد نیکوست.....

سلام دوست گلم
فک کنم شما یک طرفه من رو لینک کرده بودی
به وبتون هم سر زدم
مدتهاست به روز نشده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد