دو خاخام یهودی تمام تلاش
خود را به کار می بردندتا برای یهودیان آلمان نازی,آرامش روحانی فراهم
کنند.تا دو سال , با وحشتی تحمل ناپذیر,توانستند از تعقیب کنندگان شان دور
بمانند و در اجتماع های مختلف , مراسم مذهبی شان را به جای آورند.سر انجام
زندانی می شوند.یکی از خاخام ها, هراسان از آن چه ممکن است بر سرش بیاید,
مدام دعا می کرد. اما خاخام دیگر تمام روز را می خوابید.
خاخام هراسان می پرسد: این چه کاری است؟
دیگری گفت: می خواهم نیرویم را ذخیره کنم. می دانم کمی بعد به آن نیاز دارم.
-تو
نمی ترسی,نمی دانی چه بر سر مان می آید.خاخام جواب داد: تا وقتی دستگیر
نشده بودیم می ترسیدم.حالا که زندانی شده ایم چه سودی دارد که بترسم که چه
بر سرم می آید.زمان ترس به پایان رسیده. اکنون هنگام امید است
کتاب مکتوب . پائیلو کوئلیو
پیامبرگرامی اسلام فرمودند حکمت را بیاموزید هرچند از منافق باشد باید مراقب باشیم که این پاییلو کوییلو مکتبی را پایه گذاری نموده که بسیاری را منحرف نموده است وبیشتر مطالب خود را از آثار بزرگان دیگر سرقت نموده وبنام خود در کتابهایش آورده است