داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

درخواست روح دختر از پدرش!

مردی که همسرش را از دست داده بود دختر سه سالهاش را بسیار دوست میداشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتیاش را دوباره به دست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه اش را بست و گوشهگیر شد. با هیچکس صحبت نمیکرد و سرکار نمیرفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند. شبی پدر رویای عجیبی دید. دید که در بهشت است و صف منظمی از فرشتگان کوچک در جادهای طلائی بهسوی کاخی مجلل در حرکت هستند. هر فرشته شمعی در دست داشت و شمع همه فرشتگان به جز یکی روشن بود. مرد وقتی جلوتر رفت، دید فرشتهای که شمعش خاموش است، همان دختر خودش است. پدر فرشته غمگین را در آغوش گرفت و او را نوازش داد، از او پرسید: دلبندم، چرا غمگینی؟ چرا شمع تو خاموش است؟ دخترک به پدرش گفت: بابا جان، هروقت شمع من روشن میشود، اشکهای تو آنرا خاموش میکند و هروقت دلتنگ میشوی، من هم غمگین میشوم. پدر در حالی که اشکش در چشمانش حلقه زده بود، از خواب پرید. اشکهایش را پاک کرد، انزوا را رها کرد و به زندگی عادی خود بازگشت.

نظرات 1 + ارسال نظر
Cine-Island جمعه 4 آذر 1390 ساعت 12:34 http://www.cine-islnad.com

سلام دوست عزیز...وبلاگ زیبایی دارید...کا برای انجمن خود نیاز به مدیر شایسته و حرفه ای داریم...انجمن ما در زمینه ی سینمایی و دانلود فیلم و موزیک ویدئو فعالیت میکند و با همکاری شما عزیزان بزودی به یکی از بزرگترین مراجع تبدیل خواهد شد....اگر تمایل به مدیریت یکی از بخش های سایت(به انتخاب خودتان) را دارید حتما آن را از طریق وبسایت و یا از طریق تاپیک زیر به ما اطلاع رسانی کنید...مرسی از توجه شما...
http://www.cine-island.com/thread220.html

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد