داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

تو توبه نامه را بنویس امضاکردنش با من

آدم شروری بود؛ برای اولین بار که قدم به مسجد گذاشت همه تعجب کردند. سه روز بعد قالیچه ی مسجد را دزدیدند. همه به او شک کردند. یک هفته از دستگیری دزد قالیچه گذشته ولی او دیگر به مسجد نیامد، چون هیچ کس توبه‌اش را باور نکرده بود. 

ای کاش دیگران را باور کنیم

نظرات 1 + ارسال نظر
ریحانه چهارشنبه 26 مرداد 1390 ساعت 15:55 http://zibaandishi.blogsky.com tobejavan.blogsky.com

خودش دزدیده بود عجب ادمیهههههههه...

اامیر مومنان(ع) میفرماید:اگر شبی کسی رو در حال گناه دیدی فردا روز ابرویش را مریز شاید توبه کرده باشد

حالا تو این جامعه جوون ۱ غلطی میکنه مگه پدر مادر دیگه از کولش پایین میان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد